سفر به دیگر سو

ارزش درست فکر کردن در روزنامه‌نگاری

اجازه بدهید با یک سئوال شروع کنیم: قدرت یک روزنامه‌نگار به چیست؟ من یکی که می‌گویم به روایت‌های او، به اطلاعات او و البته مهمتر از همه، به شیوه و چگونگی تفکر او.
عیسی محمدی

عیسی محمدی

رسانه نگار/شاعر/ کارشناس تولید محتوا، مدیر رسانه و مشاور/علاقمند به توسعه فردی و برندینگ

تکلیف اولی و دومی که مشخص است، اما درباره سومی باید کمی صحبت کنیم. همیشه معتقد بوده و هستم که روزنامه‌نگاران و خبرنگاران، باید در آموزش کارشان، مقداری هم منطق بخوانند. منطق چیست؟ آموزش روش درست فکر کردن. پس به جای خوبی رسیدیم؛ مشکل رایجی در دنیای روزنامه‌نگاری ایرانی وجود دارد که همانا نحوه فکر کردن و ایراد داشتن در این روش‌هاست. اما این‌ها یعنی چه؟
شما به عنوان یک روزنامه‌نگار، مواد اولیه زیادی برای کار دارید؛ شامل روایت‌ها و تجربه‌های فردی و تحقیق‌ها و مصاحبه‌ها و … . از کنار هم گذاشتن این واحدهای اطلاعاتی، شما می‌توانید به نتایج مختلفی برسید. اما این‌که چطور این واحدهای اطلاعاتی کنار هم چیدمان بشوند تا به نتیجه درستی برسند، کاری است که باید درباره‌اش آموزش ببینید. در دنیای منطق، مقدماتی که استفاده می‌کنید و نحوه چیدمان و کنار هم گذاشتن آن‌ها و خروجی‌های کار، می‌توانند محل اشکال باشند. به همین دلیل است که روزنامه‌نگاران غالبا ایرادات به این بزرگی دارند؛ چون یا مقدماتی که دارند درست نیست و سوگیرانه است، یا نحوه کنار هم گذاشتن این مقدمات و اطلاعات و گزاره‌ها درست نیست و محل اشکال است، یا نحوه خروجی گرفتن دچار مشکل است.
اجازه بدهید با یک مثال دنبال کنیم. ما در اصول منطق و فلسفه چیزی داریم به اسم تعمیم. از جمله مغالطات است که نباید به آن تکیه زد. تعمیم یعنی من رفتارها و نتایج بخش کوچکی از یک گروه یا جامعه یا هر جزئی را، به کل آن نسبت بدهم. مثلا مردم فلان شهر خسیس هستند، فلان بهمان شهر تنبل هستند یا مردم آن یکی شهر ضریب هوشی کمی دارند یا … . این، یکی از اشکالاتی است که به شدت در بین مردم و حتی اصحاب رسانه رایج است. هرچقدر هم توضیح می‌دهیم که این محل اشکال است، کسی گوش نمی‌دهد. و بدین ترتیب روزنامه‌نگار به خودش حق می‌دهد با مقدار کمی مشاهده و روایت و اطلاعات و …، نتیجه‌گیری کلی کند. آخرش چه می‌شود؟ گزارش و مطلب او چه بسا بتواند سر و صدا هم بکند، اما نمی‌تواند اثر واقعی نمی‌تواند بگذارد، چرا که اساسا متریال و خروجی واقعی ندارد.
نکته جالب این‌که شما اگر روش فکر کردن را به خوبی یاد بگیرید، اساسا در خروجی گرفتن از بسیاری از وقایع و رویدادها و …، حتی نیازی به اطلاعات کامل هم ندارید؛ چرا که غالبا ما دسترسی به این اطلاعات نداریم. شما پازل‌ها را با روشی درست کنار هم می‌چینید و به تصویر کلی می‌رسید. این، شما را به عنوان یک روزنامه‌نگار و اصحاب رسانه مولف و متفکر نیز مطرح می‌کند؛ امری که باعث می‌شود تا کم‌کم به کسب احترام از سوی جامعه نخبگانی جامعه و مسئولان و … نزدیک بشوید.
در واقع وقتی که شما منطق و اصول فکر و استنتاج و استنباط و تقسیم و تجزیه و مغالطات و … را به خوبی یاد بگیرید، درست مثل شرلوک هولمز، از ساده‌ترین گزاره‌هایی که مورد توجه دیگران قرار نمی‌گیرد، می‌توانید به بهترین نتایج برسید؛ طوری که حتی صادرکنندگان آن اطلاعات نیز به شما مراجعه کرده و محتاج شما بشوند. وقتی آموزش روش درست فکر کردن می‌تواند این همه نتیجه خوب به بار بیاورد، چرا از آن دور بمانیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا